ترنم

 مُو غَریوِ ای وُلاتُم که نَدارُم رَه به جایی

هر چِه اَمداد ایزنُم نیرَسِه به جایی


آسِمون اَور گِرِه دُنیانِ کِرد تَنگ


چُونُو که هیچ کی نِ هیچ نیکُنِه بَنگ


آسمون اَور گِره دُنیانِ کِرد سَرد


مو چِطور دل خوش کُنُم لا ای همه بَرد


روزگار وا گِلِ سُور ایا نِهامون


هُمدورُنگِ لیشِهِ بِوَنِه به جامون


روزگار چه زُم ایخو که خوم نَدونُم


بَفتیِه با تالِ غَم تَمدارِ جونم


روزگار چه زُم ایخو مَر خُوم نَدونُم


ایزنی کَر کیتِ غَم به اُستُخونُم


اِی دِل اِی باور مَکُن دنیا خَش اُو بُو


چالِ سَردِ ایلمون پُر زِ تَش اُو بُو


دادُم اِی بیدادُم اِی دیدی چه کِردُم


گِمونِ روزِ چینوُ به خُوم نَکردُم


دادُم اِی بیدادُم اِی مَندُم خُومِ تَک


مَر قیامت بِنِشونِمون کِلِ یَک

 

+نوشته شده در پنج شنبه 19 تير 1393برچسب:,ساعت16:29توسط وحیدحاجیوند | |

تــو این سالی که گذشت: بعضی هـا رو نباید تحویل میگرفتم ولی گرفتم به بعضی هـا نباید رو میدادم کـه دادم با بعضی هـا نباید حرف میزدم که زدم این از سخـاوت مـــــنه نـه از حمـــاقـت...!!! امیدوارم تو سال جدید کمتر از این سخاوتمندی ها بکنم. . واســه تک تکـــتون آرزوی ســلامتـــی و خوشحالـــی میکـنم. امـــیدوارم ســال جـــدیدتــــون بــه هـــر دلـیـلــی بـــهتر از امــــسال بــگذره و بـــه همـــه آرزوهـــای خــوبتون بــرسید

+نوشته شده در سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:,ساعت1:7توسط وحیدحاجیوند | |

دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند…

+نوشته شده در شنبه 26 بهمن 1392برچسب:,ساعت23:3توسط وحیدحاجیوند | |

تفنگ حیفه که  آهو بکشی آهو قشنگه

تفنگ حیفه بکشی کوک کوهی رنگارنگه 

+نوشته شده در یک شنبه 20 بهمن 1392برچسب:,ساعت22:0توسط وحیدحاجیوند | |

روزگاري است كه شيطان فرياد مي زند، آدم پيدا كنيد سجده خواهم كرد...

 

+نوشته شده در دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:,ساعت21:28توسط وحیدحاجیوند | |

هیچ دوستی بهتر از تنهایی، برای اهل اندیشه نیست. ارد بزرگ

 

+نوشته شده در دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:,ساعت21:11توسط وحیدحاجیوند | |

چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف ، بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند و این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت.
این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می دانستند.کسی قادر به حل این مسئله نبود که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه می میرد.به همین دلیل گروهی از پزشکان متخصص بین المللی برای بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصمیم بر این شد که در اولین یکشنبه ماه ، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذکور برای مشاهده این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند. 
در محل و ساعت موعود ، بعضی صلیب کوچکی در دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده و ... 
دو دقیقه به ساعت ۱۱ مانده بود که نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه وارد اتاق شد. دوشاخه برق دستگاه حفظ حیات را از پریز برق درآورد و دوشاخه جاروبرقی خود را به پریز زد و مشغول کار شد ..!!

+نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت14:52توسط وحیدحاجیوند | |

8.jpg

+نوشته شده در پنج شنبه 23 آبان 1392برچسب:همایش شیر خورارگان ,ساعت18:10توسط وحیدحاجیوند | |

سلام: یه روز گاو پاهاش میشکنه دیگه نمی تونه بلند شه
کشاورز دامپزشک میاره ..
دامپزشک میگه :
" اگه تا 3 روز گاو نتونه رو پاش وایسته گاو رو بکشید "
گوسفند اینو میشنوه و میره پیش گاو میگه :
" بلند شو بلند شو "
گاو هیچ حرکتی نمیکنه ...
روز دوم باز دوباره گوسفند بدو بدو میره پیش گاو میگه :
" بلند شو بلند شو رو پات بایست "
باز گاو هر کاری میکنه نمیتونه وایسته رو پاش
روز سوم دوباره گوسفند میره میگه :
" سعی کن پاشی وگرنه امروز تموم بشه و نتونی رو پات وایسی دامپزشک گفته باید کشته شی "
گاو با هزار زور پا میشه ....
صبح روزبعد کشاورز میره در طویله و میبینه گاو رو پاش وایساده از خوشحالی بر میگرده میگه :
" گاو رو پاش وایساده ! جشن میگیریم ... گوسفند رو قربوني كنيد ... "

نتیجه اخلاقی :
خودتون رو نخود هر آشی نکنید !

+نوشته شده در جمعه 26 مهر 1392برچسب:,ساعت23:42توسط وحیدحاجیوند | |

خونه ی مادر بزرگه ، الان آپارتمانه
خونه ی مادر بزرگه ، استخر و لابی داره
خونه ی مادر بزرگه ، wifi ی مفتی داره
خونه ی مادر بزرگه ، دیش و LNB داره
کنار خونه ی اون ، همیشه پارتی برپاست
پارتیهای محله ، پر شور و شوق و غوغاست
مادر بزرگه الان ، مازراتی سواره
رنگ موهاشم هر روز ، جور واجورو باحاله
مادر بزرگه الان ، شلوار جین می پوشه
کفش کالج و کیفش ، همیشه روبه روشه
مادر بزرگه هرشب ، Gem Tv رو میبینه
خرم سلطان و سنبل ، لامیارو میبینه
خونه ی مادر بزرگه ، هنوز خیلی باحاله
خونه ی مادر بزرگه ، حرفای خاصی داره

+نوشته شده در یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:,ساعت18:5توسط وحیدحاجیوند | |